دلنبشته های تابناک

ساخت وبلاگ
دیروز مادر به افتخار دیدار استاد شفیعی کد کنی، بطور تصادفی، نائل شده بودند.ایشان ماجرا را اینطور شرح دادند که در هنگام پیاده روی معمول، کسی را دیده بودند که قیافه شان به شدت آشنا به نظر می رسید.کلی به مغزشان فشار آورده و چون توفیقی به دست نیاورده بودند، از یکی از همراهان "آشنا" نام استاد را پرسیده بودند."همراه"، محترمانه، نام استاد را بر زبان آورده بودند و بعد هم با مادر نزد ایشان رفته و در کمال ادب و متانت "شفیعی کد کنی" را به والده معرفی کرده بودند.ماجرا را که شنیدم یاد آدم های بی اصل و نسبی افتادم که بی آنکه هنر چندانی داشته باشند، به زور پول یا پارتی و یا هر دو، بی آنکه اسباب بزرگی فراهم آورده باشند بر جای بزرگان تکیه می زنند!خدا نکند کسی یکی از این آدم ها را در جایی ببیند و نشناسد، زیرا نگاه تحقیر آمیز آن ها با کلام آزارنده "نشناختی!؟" همنشین شده و گره می خورد و باعث می گردد تا مدت ها فکر و خیال "عجب گیجی هستم" دست از سر "فرد معمولی" بر ندارد!خوب است که گاهی آدم معمولی ها از پس "از ما بهتران" بر می آیند، زیرا در غیر اینصورت بعید نبود تازه به دوران رسیده ها پیامبری را هم برای خود کم دیده و ادعای خدایی نمایند.در این رابطه، یکی از دوستان خانوادگی حکایت جالبی را تعریف می کرد:به .... که از دوستان صمیمی بود زنگ زدم تا ریاست وی را تبریک عرض نمایم.نشناخت، یا خود را به نشناختن زد، و به مجرد شنیدن صدای من، "جنابعالی!؟" را بر زبان آورد.عصبانی شده و با ادای "زهر مار و جنابعالی! حالا دیگر من شدم جنابعالی!؟" گوشی را قطع کردم.می گویند یکبار "برناردشاو"، نمایشنامه نویس شهیر ایرلندی، با کودک خردسالی در میهمانی برخورد می کند.او مهربانانه با کودک دست داده و اظهار می دارد که کودک در بزرگس دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 12:47

در باره شکست پرسپولیس از میهمان عربستانی دلایل متعددی ذکر شده است؛ از هوادارانی که پرسپولیس را تنها گذاشته و به استقبال تیم عربستانی شتافتند گرفته تا مدیر عاملی که در عوض تلاش مستمر برای پیروزی پرسپولیس، به استقبال کریستیانو رونالدو شتافته و فرش نفیس و گران قیمت ایرانی را شایسته اینکه قدمگاه ستاره بی چون و چرای دنیای توپ گرد شود دانست!در این میان وضعیت چمن یا علف ورزشگاه آزادی هم به شدت مورد توجه قرار گرفت و شمار فراوانی گفتند که اگر چمن، وضعیت بهتری داشت و در همان اوایل بازی باعث آسیب دیدگی یکی از ستارگان پرسپولیس نمی شد، چه بسا بازی سرنوشت دیگری پیدا می کرد!نگارنده دستی بر آتش فوتبال دارد، اما متخصص فوتبال نیست. روی این اصل واقعا نمی دانم چند درصد از آسیب دیدگی های اینگونه به زمین و چمن مربوط می شود و چند درصد آن ها از عواملی چون فیزیک بازیکنان، میزان تمرینات و ممارست های ورزشی، ژنتیک و سابقه بیماری و تجربه آسیب دیدگی های مشابه نشات می گیرد!با این حال، حتی اگر پذیرای این باشیم که در این میان نقش چمن و علف به مراتب پر رنگ تر از دیگر دلایل است، باید قبول کنیم که احتمال آسیب دیدگی ستارگان تیم عربستانی، که اصلا سابقه بازی در چنین شرایطی را نداشتند، به مراتب بیش از بازیکنانی بود که بارها و بارها در علفزار آزادی پای بر میدان گذاشته و مسابقه داده بودند!برای اینکه مطلب بهتر دستگیر شود اجازه دهید یک مثال بزنم:یک تیم کویری با یک تیم شمالی بازی دارد. بازیکنان تیم کویری برای اینکه شانس پیروزی خود را بالا ببرند شب قبل از مسابقه، زمین را ابیاری می کنند تا خیسی زمین جلو خوب بازی کردن حریف را گرفته و احتمال موفقیت ایشان را بالا ببرد!واقعا شما از چنین حربه ای خنده تان نمی گیرد!؟ واقعا فکر دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 12:47

ملانصرالدین در حال صرف غذا بود که میزبان به او گفت: "تار مو را کشیده و بعد غذایت را بخور!"ملا بلافاصله از خوردن دست کشید!میزبان با تعجب به او گفت: "چرا نمی خوری؟"ملا جواب داد: "غذای کسی که میهمان را جوری نگاه می کند که تار مویی را در غذایش مراقب باشد نباید خورد!"شما چقدر با حرف ملا موافق هستید؟ آیا ممکن نیست ملا اشتباه کرده باشد و نگاه میزبان، تصادفی و به یک باره متوجه ملا و غذای او شده باشد؟ آیا ممکن نیست میزبان به تاسی " اگر بینی که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است" خواسته باشد مانع از تناول غذای مویی شود؟خوشبختانه باید گفت که اوضاع کاملا عوض شده و امروزه دیگر از نگاه های پیشین میزبان به میهمان اصلا خبری نیست. برای همین است که ویرایش جدید لطیفه بالا بصورت زیر تغییر نموده است:لطفا یه موز بخور!ممنون! یکی خوردم!دو تا خوردی! اما عیب نداره! یکی دیگه هم بخور! + نوشته شده در دوشنبه سوم مهر ۱۴۰۲ ساعت 18:17 توسط محمد ماکویی  |  دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 12:47